گنجور

 
عطار

دوش آن بت مستم به طلب آمده بود

شب خوش میکرد آن که به شب آمده بود

چه سود که چون صبح وصالش بدمید

جانم به وداع تن به لب آمده بود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode