گنجور

 
عطار

غنچه که چو پسته لب شود خندانش

از کم عمری بر لبش آمد جانش

چون نیست به جز نیست شدن درمانش

خون میبچکد به درد از پیکانش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode