گنجور

 
عطار

دی میشد و دل رها نمیکرد به کس

برخاسته صد فغان هر گوشه که بس

امروز همی آمد و هر ذرّه که هست

فریاد همی کرد که فریادم رس

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode