گنجور

 
عطار

دوش آمد و گفت: بی قراری شب و روز

بیکار نشسته در چکاری شب و روز

هرگز نگشایم درِ تو لیک بدانک

جز حلقه زدن کارنداری شب و روز

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode