گنجور

 
عطار

دوش آمد و گفت: در جنون میفکنیم

جان میسوزیم و تن به خون میفکنیم

بنشین تو برون که در درونت ره نیست

تا هرچه درونست برون میفکنیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode