گنجور

 
عطار

جان معنی لطف و قهر نتواند بود

دانندهٔ سرِّ دهر نتواند بود

چون هر که چشید زهر در حال بمرد

کس واقف طعم زهر نتواند بود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode