ای سراسیمه مه از رخسار تو
سرو سر در پیش از رفتار تو
ذرهای است انجم زخورشید رخت
نقطهای است افلاک از پرگار تو
گل که باشد پیش رخسارت از آنک
عقل کل جزوی است از رخسار تو
پر شکر شد شرق تا غرب جهان
از شکرریز شکر گفتار تو
چشم گردد ذره ذره در دو کون
بر امید ذرهای دیدار تو
گنج پنهانی تو ای جان و جهان
جان شعاع تو جهان آثار تو
چون تو هستی هر زمان در خورد تو
پس که خواهد بود جز تو یار تو
چون کسی را نیست یارا در دو کون
هست هر دم تیزتر بازار تو
صد هزاران جان فروشد هر نفس
کس نیامد واقف اسرار تو
بیش میدانم هزار و صد هزار
از فلک سرگشتهتر در کار تو
دم به دم میآفریند آنچه هست
و آفریدن نیست جز اظهار تو
خود نمیاستد دمی یک ذره چیز
تا نثار تو شود ایثار تو
هر زمانی صد هزاران عالم است
کان نثار توست انمودار تو
تا ابد هرگز نبیند ذرهای
خواری و غم هر که شد غمخوار تو
زان حسین از دار تو منصور شد
کز هزاران تخت بهتر دار تو
گر همه آفاق عالم پر گل است
زان همه گل خوشترم یک خار تو
صد سپه هرلحظه گر ظاهر شود
برهم اندازم به استظهار تو
میبچربد بر جهانی خوش دلی
در دل من ذرهای تیمار تو
روی گردانید عطار از دو کون
در لحد آورد و در دیوار تو
عالمی در هستی خود ماندهاند
زین جهت شد نیست خود عطار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوستی دیگر گزین ای یار تو
کو نمیرد تا نمیری زار تو
آن زمان که میشوی بیمار تو
میکنی از جرم استغفار تو
گر کشم بار کسی هم بار تو
ور خورم خاری هم از گلزار تو
گر تو را از من فراغت حاصلست
چون فراغت باشدم از کار تو
یک نظر از لطف گر بر ما کنی
[...]
نیستی غالب ولی پندار تو
می دهد بر باد کار و بار تو
گشته جمله طالب دیدار تو
جان هر یک واقف اسرار تو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.