گنجور

 
عطار

به گل بلبل همی گفت ای دل افروز

چراغ مهربانی را برافروز

بیا کامشب شب ناز و نیاز است

چو زلف ماهرویان شب دراز است

غنیمت دان شبی با یار تا روز

به هم گفتن بسی اسرار جان سوز

دو یار مهربان چون راز گویند

حکایتهای رفته باز گویند

بهشت جاودان جز آن نفس نیست

ولی کس را بدان دم دسترس نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode