گنجور

 
انوری

دی یک دو قدح شراب صافی خوردیم

با همنفسی شبی به روز آوردیم

امروز چنان شد که به ناچار دو دست

در گردن درد و رنج و هجران کردیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode