گنجور

 
انوری

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «دل در غم تو گر به مثل جان نبرد» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
ح
خ
د
ر
ز
س
ش
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی

رباعی شماره ۱: گفتم که به پایان رسد این درد و عنا

رباعی شماره ۲: پیوسته حدیث من به گوشت بادا

رباعی شماره ۳: نه صبر به گوشه‌ای نشاند ما را

رباعی شماره ۴: آورد زری عماد رازی بچه را

رباعی شماره ۵: ای هجر مگر نهایتی نیست ترا

رباعی شماره ۶: این دل چو شب جوانی و راحت و تاب

رباعی شماره ۷: هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب

رباعی شماره ۸: زان روی که روز وصل آن در خوشاب

رباعی شماره ۹: آن شد که به نزدیک من ای در خوشاب

رباعی شماره ۱۰: بوطالب نعمه ای سپهرت طالب

رباعی شماره ۱۱: هرچند که بر جزو بود کل غالب

رباعی شماره ۱۲: ای گوهر تو بر آفرینش غالب

رباعی شماره ۱۳: بس شب که به روز بردم اندر طلبت

رباعی شماره ۱۴: دل باز چو بر دام غم عشق آویخت

رباعی شماره ۱۵: ای گشته ضمیر چون بهشت از یادت

رباعی شماره ۱۶: همواره چو بخت خود جوانی بادت

رباعی شماره ۱۷: با بخل بود به غایتی پیوندت

رباعی شماره ۱۸: ای سغبه آنانکه نمی‌جویندت

رباعی شماره ۱۹: سیاره به خدمت سپرد خاک درت

رباعی شماره ۲۰: در وصل تو عزم دل من روز نخست

رباعی شماره ۲۱: آتش به سفال برنهادی ز نخست

رباعی شماره ۲۲: دستم که به گوهر قناعت پیوست

رباعی شماره ۲۳: جدت ورق زمانه از جور بشست

رباعی شماره ۲۴: هجری که به روز غم مبادا دل و دست

رباعی شماره ۲۵: جانا به تن شکسته و عزم درست

رباعی شماره ۲۶: ای شاه ز قدرتی که در بازوی تست

رباعی شماره ۲۷: با موزه به آب در دویدی به نخست

رباعی شماره ۲۸: کار تنم از دست دلم رفت ز دست

رباعی شماره ۲۹: دل در خم آن زلف معنبر بنشست

رباعی شماره ۳۰: بوطالب نعمه ای گشاده‌دل و دست

رباعی شماره ۳۱: ای صبر ز دست دل معشوقه‌پرست

رباعی شماره ۳۲: دی می‌شد و از شکوفه شاخی در دست

رباعی شماره ۳۳: از حادثه‌ای که هرچه زو گویم هست

رباعی شماره ۳۴: دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست

رباعی شماره ۳۵: گفتند که شعر تو ملک داشت به دست

رباعی شماره ۳۶: ای عهد تو عید کامرانی پیوست

رباعی شماره ۳۷: گفتند که گل چمن به یکبار آراست

رباعی شماره ۳۸: در کوی تو هیچ کار من ناشده راست

رباعی شماره ۳۹: عدل تو زمانه را نگهدار بس است

رباعی شماره ۴۰: دل بر سر عهد استوار خویش است

رباعی شماره ۴۱: عشقی که همه عمر بماند این است

رباعی شماره ۴۲: از تو طمعم یکی صراحی باده است

رباعی شماره ۴۳: ای شاه جهان ملک جهان حسب تراست

رباعی شماره ۴۴: در سایه آن زلف مشوش که تراست

رباعی شماره ۴۵: دوشینه شب ارچه جانم از رنج بکاست

رباعی شماره ۴۶: کون خر ملک ریش گاو افتادست

رباعی شماره ۴۷: تا حادثه قصد آل عمران کردست

رباعی شماره ۴۸: زلف تو از آن دم که دلم بربودست

رباعی شماره ۴۹: شاها به خدایی که ترا بگزیدست

رباعی شماره ۵۰: آن چهره که هرکه وصف او بشنیدست

رباعی شماره ۵۱: فرمان تو بر جهان قضای دگرست

رباعی شماره ۵۲: چون حسن تو رنج من به عالم سمرست

رباعی شماره ۵۳: در هر طرفی اگرچه یاری دگرست

رباعی شماره ۵۴: دیدار تو در جهان جهانی دگرست

رباعی شماره ۵۵: با رای تو صبح ملک بی‌گه خیزست

رباعی شماره ۵۶: دل در هوس شراب گلرنگ خوشست

رباعی شماره ۵۷: آن چیست که مقصود جهانی آنست

رباعی شماره ۵۸: با دل گفتم چو یار بی فرمانست

رباعی شماره ۵۹: با آنکه دلم در غم هجرت خونست

رباعی شماره ۶۰: پایی که ز بند عالمی بیرونست

رباعی شماره ۶۱: گر شرح نمی‌دهم که حالم چونست

رباعی شماره ۶۲: تا دست امید ما شکستیم ز دوست

رباعی شماره ۶۳: هردم ز تو گر تازه غمی باید هست

رباعی شماره ۶۴: تا خرمن آز را دلت پیمانه‌ست

رباعی شماره ۶۵: هجران تو دوش چون به من درنگریست

رباعی شماره ۶۶: ای شاه نجیب کفشگر دانی کیست

رباعی شماره ۶۷: می‌آمد و از دیده ما می‌نگریست

رباعی شماره ۶۸: از وصل تو بر کناره می‌باید زیست

رباعی شماره ۶۹: ای دل یارت که سر به سر کبر و منیست

رباعی شماره ۷۰: بوطالب نعمه طالب نعمت نیست

رباعی شماره ۷۱: پایی که نه در هوای تو در گل نیست

رباعی شماره ۷۲: پای تو اگرچه در وفا محکم نیست

رباعی شماره ۷۳: تا چند طلب کنم وفای تو که نیست

رباعی شماره ۷۴: گر درخور قدر همتم سیمی نیست

رباعی شماره ۷۵: محنت‌زده‌ای که کلبه‌ای داشت به دشت

رباعی شماره ۷۶: گر بنده دو روز خدمتت را بگذاشت

رباعی شماره ۷۷: اندوه تو چون دلم به شادی نگذاشت

رباعی شماره ۷۸: چون آتش سودای تو جز دود نداشت

رباعی شماره ۷۹: اندوه تو چون دلم به شادی انگاشت

رباعی شماره ۸۰: عمری که تر و خشک من آن بود گذشت

رباعی شماره ۸۱: دلبر ز وفا و مهر یکسر بگذشت

رباعی شماره ۸۲: با دل گفتم که آن بتم دوش نهفت

رباعی شماره ۸۳: با گل گفتم شکوفه در خاک بخفت

رباعی شماره ۸۴: چشمم ز غمت به هر عقیقی که بسفت

رباعی شماره ۸۵: از گردش این هفت مخالف بر هفت

رباعی شماره ۸۶: سلطان که جهان جواد ازو بیش نیافت

رباعی شماره ۸۷: عیشی که نمودم از جوانی همه رفت

رباعی شماره ۸۸: معشوق مرا عهد من از یاد برفت

رباعی شماره ۸۹: سلطان که جهان به عدل آراست برفت

رباعی شماره ۹۰: دلبر چو دلم به عشوه بربود برفت

رباعی شماره ۹۱: آن بت که به انصاف نکو بود برفت

رباعی شماره ۹۲: حامی جهان ز جور افلاک برفت

رباعی شماره ۹۳: آن بت که دلم به زلف چون شست گرفت

رباعی شماره ۹۴: از شعله لاله جهان نور گرفت

رباعی شماره ۹۵: چون با غم عشق تو دلم ساز گرفت

رباعی شماره ۹۶: ای دل بخر آن زلف که دستت نگرفت

رباعی شماره ۹۷: با یار مرا زور و ستم درنگرفت

رباعی شماره ۹۸: ای روزی خصم پیش خورد حشمت

رباعی شماره ۹۹: تا روز به شب چو سوسنم بی‌رویت

رباعی شماره ۱۰۰: عمری بادت کزو به رشک آید نوح

رباعی شماره ۱۰۱: عمری جگرم خورد ز بدخویی چرخ

رباعی شماره ۱۰۲: از چرخ که کامی به مرادم ننهاد

رباعی شماره ۱۰۳: دادم به امید روزگاری بر باد

رباعی شماره ۱۰۴: جوهر که ز ایزدش همی نامد یاد

رباعی شماره ۱۰۵: با هرکه زبان چرخ رازی بگشاد

رباعی شماره ۱۰۶: با قدر تو آب آسمان ریخته باد

رباعی شماره ۱۰۷: در چشمه تیغ بی‌کفت آب مباد

رباعی شماره ۱۰۸: هرگز دلم از وفای تو فرد مباد

رباعی شماره ۱۰۹: ای شاه زمین دور زمان بی‌تو مباد

رباعی شماره ۱۱۰: حسن تو مرا ز نیکوان شاهی داد

رباعی شماره ۱۱۱: مریخ سلاح چاوشان تو برد

رباعی شماره ۱۱۲: چون نیست یقین که شب چه خواهد آورد

رباعی شماره ۱۱۳: آن نور که ملک یافت از روی تو فرد

رباعی شماره ۱۱۴: عاقل چو به حاصل جهان درنگرد

رباعی شماره ۱۱۵: هر تیره شبی که ره به روزی نبرد

رباعی شماره ۱۱۶: بوطالب نعمه آن جهانی همه مرد

رباعی شماره ۱۱۷: این عمر که سرمایه ملکیست نه خرد

رباعی شماره ۱۱۸: صد پرده شبی فلک ز من بردارد

رباعی شماره ۱۱۹: خود عهد کسی کسی چنین بگذارد

رباعی شماره ۱۲۰: گر یک شبه وصل بتم آواز آرد

رباعی شماره ۱۲۱: باد سحری گذر به کویت دارد

رباعی شماره ۱۲۲: گر دوست مرا به کام دشمن دارد

رباعی شماره ۱۲۳: بیننده که چشم عاقبت‌بین دارد

رباعی شماره ۱۲۴: نه دل ز وصال تو نشانی دارد

رباعی شماره ۱۲۵: دل گرچه غمت ز جان نهان می‌دارد

رباعی شماره ۱۲۶: شب رایت مشک رنگ بر کیوان برد

رباعی شماره ۱۲۷: با آنکه غم عشق تو از من جان برد

رباعی شماره ۱۲۸: دل در غم تو گر به مثل جان نبرد

رباعی شماره ۱۲۹: موری که به چاه شست بازی گذرد

رباعی شماره ۱۳۰: آن کو به من سوخته خرمن نگرد

رباعی شماره ۱۳۱: سی سال درخت بخت من بار آورد

رباعی شماره ۱۳۲: در عرصه ملکی که کمی نپذیرد

رباعی شماره ۱۳۳: روی تو که شمع لاله زو درگیرد

رباعی شماره ۱۳۴: گر دست غم تو دامن من گیرد

رباعی شماره ۱۳۵: روی تو به دلبری جهان می‌گیرد

رباعی شماره ۱۳۶: رایت که جهان به پشت پای اندازد

رباعی شماره ۱۳۷: خاک قدم تو تاج خورشید ارزد

رباعی شماره ۱۳۸: جانا غم تو به هر عطایی ارزد

رباعی شماره ۱۳۹: رای تو که صلح روز ملک انگیزد

رباعی شماره ۱۴۰: روزی که خرد سرشک رنگین ریزد

رباعی شماره ۱۴۱: تشریف هوای تو به هر جان نرسد

رباعی شماره ۱۴۲: نه مشکل روزگار حل خواهد شد

رباعی شماره ۱۴۳: از عشق تو درجهان سمر خواهم شد

رباعی شماره ۱۴۴: رای تو به هیچ رای خرسند نشد

رباعی شماره ۱۴۵: آخر دل من به وصل پیروز نشد

رباعی شماره ۱۴۶: عدل تو چو سایه بر ممالک پوشد

رباعی شماره ۱۴۷: با آنکه زمانه جز بدی نسگالد

رباعی شماره ۱۴۸: زلف تو به فتنه باز بیرون آمد

رباعی شماره ۱۴۹: رخسار تو چون سوسن آزاد آمد

رباعی شماره ۱۵۰: تا رای تو از قدح به شمشیر آمد

رباعی شماره ۱۵۱: آنی که کفت ضامن ارزاق آمد

رباعی شماره ۱۵۲: رنجی که مرا ز هجر آن ماه آمد

رباعی شماره ۱۵۳: چون سایه دویدم از پسش روزی چند

رباعی شماره ۱۵۴: ای دل چه کنی به عشوه خود را خرسند

رباعی شماره ۱۵۵: پست افکندم غم تو ای سرو بلند

رباعی شماره ۱۵۶: آن روز که جان نامه عشق تو بخواند

رباعی شماره ۱۵۷: خوی تو ز دوستی چو دامن بفشاند

رباعی شماره ۱۵۸: ای دل ز هزار دیده خون می‌راند

رباعی شماره ۱۵۹: با آنکه همه کار جهان او راند

رباعی شماره ۱۶۰: چندان که مرا دلبر من رنجاند

رباعی شماره ۱۶۱: یکباره مرا بلایت از پای نشاند

رباعی شماره ۱۶۲: ای دیده دل آیت بلا می‌خواند

رباعی شماره ۱۶۳: چون روز علم زد به حسامت ماند

رباعی شماره ۱۶۴: هم ابر به دست درفشانت ماند

رباعی شماره ۱۶۵: خورشید به روشنی رایت ماند

رباعی شماره ۱۶۶: با روی تو از عافیت افسانه بماند

رباعی شماره ۱۶۷: مسعود سعادت جهان بود نماند

رباعی شماره ۱۶۸: ما را به جز از نیاز هیچ چیز نماند

رباعی شماره ۱۶۹: تا طارم نه سپهر آراسته‌اند

رباعی شماره ۱۷۰: چشم و دل من که هرچه گویم هستند

رباعی شماره ۱۷۱: یاران به جهان چشم چو گل بگشادند

رباعی شماره ۱۷۲: زان پس که دل و دیده بر من سپرند

رباعی شماره ۱۷۳: بس دور که چرخ و اختران بگذراند

رباعی شماره ۱۷۴: در بزمگهی که مطربی کوس کند

رباعی شماره ۱۷۵: زلف تو مصاف عنبر تر شکند

رباعی شماره ۱۷۶: دلدار دل مرا ز من باز افکند

رباعی شماره ۱۷۷: دلبر چو ز من قوت روان باز افکند

رباعی شماره ۱۷۸: خوش خوش چو مرا دم تودر دام افکند

رباعی شماره ۱۷۹: گردون به خیال سیر نانت نکند

رباعی شماره ۱۸۰: شادم به تو گر فلک حزینم نکند

رباعی شماره ۱۸۱: شمشیر تو با خصم تو پیمان نکند

رباعی شماره ۱۸۲: سلطان غمت بنده‌نوازی نکند

رباعی شماره ۱۸۳: گلها چو به باغ جلوه را ساز کنند

رباعی شماره ۱۸۴: این طایفه گر مروت آیین نکنند

رباعی شماره ۱۸۵: قومی که در این سفر مرا همراهند

رباعی شماره ۱۸۶: گردون چو نشست و خاست تو می‌بیند

رباعی شماره ۱۸۷: چشم تو در آیینه به چشم تو نمود

رباعی شماره ۱۸۸: گفت آنکه مرا ره سلامت بنمود

رباعی شماره ۱۸۹: دستت به سخا چون ید بیضا بنمود

رباعی شماره ۱۹۰: با دل گفتم که عشق چون روی نمود

رباعی شماره ۱۹۱: شبها ز غمت ستم کشم باید بود

رباعی شماره ۱۹۲: گردون به وصال ما موافق زان بود

رباعی شماره ۱۹۳: دوشم ز فراق تو همه شیون بود

رباعی شماره ۱۹۴: یک نیم دمم از جهان به دست آمده بود

رباعی شماره ۱۹۵: بر عید رخت دلم چو پیروز نبود

رباعی شماره ۱۹۶: دل درخور صحبت دل‌افروز نبود

رباعی شماره ۱۹۷: گل یک شبه شد هین که چو گستاخ شود

رباعی شماره ۱۹۸: هر کو نه به خدمت تو خرسند شود

رباعی شماره ۱۹۹: آخر غم غور از دلم دور شود

رباعی شماره ۲۰۰: تسلیم چو بر حادثه پیروز شود

رباعی شماره ۲۰۱: آنرا که خرد مصلحت‌آموز شود

رباعی شماره ۲۰۲: با آنکه غم از دلم برون می‌نشود

رباعی شماره ۲۰۳: یک شب مه گردون به رخت می‌نگرید

رباعی شماره ۲۰۴: آن روز که بنده خاک خدمت بوسید

رباعی شماره ۲۰۵: بیداد فلک پرده رازم بدرید

رباعی شماره ۲۰۶: زان پس که وصال روی در پرده کشید

رباعی شماره ۲۰۷: در مستی اگر ببرد خوابم شاید

رباعی شماره ۲۰۸: جان یک نفس از درد تو می‌ناساید

رباعی شماره ۲۰۹: یک در فلک از امید من نگشاید

رباعی شماره ۲۱۰: بس راه که پای همتم پیماید

رباعی شماره ۲۱۱: دی قهر تو گفتی که اجل می‌زاید

رباعی شماره ۲۱۲: زلف تو که در فتنه کنون می‌آید

رباعی شماره ۲۱۳: گر بنده ز آب می‌بترسد شاید

رباعی شماره ۲۱۴: تا رای تو از قدح به شمشیر آید

رباعی شماره ۲۱۵: لایق به جان شاه جهانی باید

رباعی شماره ۲۱۶: هم توسن چرخ زیر زین را شاید

رباعی شماره ۲۱۷: وصل تو که از سنگ برون می‌آید

رباعی شماره ۲۱۸: باری بنگر که چشم من چون گرید

رباعی شماره ۲۱۹: با گل گفتم ابر چرا می‌گرید

رباعی شماره ۲۲۰: گفتم ز فراق یاسمن می‌گرید

رباعی شماره ۲۲۱: شد عمر و زمانه را جوادی نرسید

رباعی شماره ۲۲۲: گویی که میفکن دبه در پای شتر

رباعی شماره ۲۲۳: رای تو که آفتاب فضلست و هنر

رباعی شماره ۲۲۴: ای عشق به جز غمم رفیقی دگر آر

رباعی شماره ۲۲۵: دی ما و می و عیش خوش و روی نگار

رباعی شماره ۲۲۶: در دست غمت دلم زبونست این بار

رباعی شماره ۲۲۷: دل محنت تازه چاشنی کرد آخر

رباعی شماره ۲۲۸: بر من شب هجر تو سرآید آخر

رباعی شماره ۲۲۹: ما این همه غم با که گساریم آخر

رباعی شماره ۲۳۰: ای ماه تمام برنیایی آخر

رباعی شماره ۲۳۱: دی گر بفزود عز دین عدل عمر

رباعی شماره ۲۳۲: خورشید ز رای مقتفی دارد نور

رباعی شماره ۲۳۳: ای رای تو آفتاب و ای کلک تو تیر

رباعی شماره ۲۳۴: هستم شب و روز و روز و شب در تدبیر

رباعی شماره ۲۳۵: منصوریه هرگزت درآمد به ضمیر

رباعی شماره ۲۳۶: ای چرخ نفور از جفای تو نفیر

رباعی شماره ۲۳۷: ای دل هم از ابتدا دل از جان برگیر

رباعی شماره ۲۳۸: از دست تو بنده داستانی شده گیر

رباعی شماره ۲۳۹: جز بنده رفیق و عاشق و یار مگیر

رباعی شماره ۲۴۰: از آرزوی خیال تو روز دراز

رباعی شماره ۲۴۱: ای دست تو در جفا چو زلف تو دراز

رباعی شماره ۲۴۲: آن شد که من از عشق تو شبهای دراز

رباعی شماره ۲۴۳: زان شب که به روز برده‌ام با تو به ناز

رباعی شماره ۲۴۴: دل شادی روز وصلت ای شمع طراز

رباعی شماره ۲۴۵: گر در طلب صحبتم ای شمع طراز

رباعی شماره ۲۴۶: ای دل بخریدی دم آن شمع طراز

رباعی شماره ۲۴۷: گرمابه به کام انوری بود امروز

رباعی شماره ۲۴۸: آن دل که تو دیده‌ای فکارست هنوز

رباعی شماره ۲۴۹: نایی بر من به خانه‌ای شورانگیز

رباعی شماره ۲۵۰: بازار قبول گل چو شد خوش خوش تیز

رباعی شماره ۲۵۱: ای ماه ز سودای تو در آتش تیز

رباعی شماره ۲۵۲: پیروزشه ای خورده سپهر از تو هراس

رباعی شماره ۲۵۳: ماییم درین گنبد دیرینه اساس

رباعی شماره ۲۵۴: در منزل دل غم تو می‌آید و بس

رباعی شماره ۲۵۵: روزی که کنم هجر ترا بر دل خوش

رباعی شماره ۲۵۶: ماییم و دو شیشکک می روشن و خوش

رباعی شماره ۲۵۷: چون بندگی شهت نمی‌آید خوش

رباعی شماره ۲۵۸: ای دل تو برو به نزد جانان می‌باش

رباعی شماره ۲۵۹: ای ماه رکاب خسرو گردون رخش

رباعی شماره ۲۶۰: گفتم که گهی چند نپرسم خبرش

رباعی شماره ۲۶۱: هر تیر جفا که داری اندر ترکش

رباعی شماره ۲۶۲: دوش از کف وصل آن بت عشوه فروش

رباعی شماره ۲۶۳: از خاک درت ساخته‌ام مفرش خویش

رباعی شماره ۲۶۴: یک چند نهان از دل بی‌حاصل خویش

رباعی شماره ۲۶۵: با خاک برابرم ز بی‌سنگی خویش

رباعی شماره ۲۶۶: داری ز جهان زیاده از حصه خویش

رباعی شماره ۲۶۷: گل روز دو عرض می‌دهد مایه خویش

رباعی شماره ۲۶۸: تا دست طمع بشستم از عالم خاک

رباعی شماره ۲۶۹: ای جاه تو چون سماک و عالم چو سمک

رباعی شماره ۲۷۰: زین رنگ برآوردن بر فور فلک

رباعی شماره ۲۷۱: در منزل آبگینه هنگام درنگ

رباعی شماره ۲۷۲: ای مسند تو قاعده دولت گل

رباعی شماره ۲۷۳: ای گوهر تو خلاصه عالم گل

رباعی شماره ۲۷۴: آخر شب دوش بی‌تو ای شمع چگل

رباعی شماره ۲۷۵: آمیختم از بهر تو صد رنگ و حیل

رباعی شماره ۲۷۶: ای چشم زمانه کرده روشن به جمال

رباعی شماره ۲۷۷: زین عمر به تعجیل دوان سوی زوال

رباعی شماره ۲۷۸: در هجر همی بسوزم از شرم خیال

رباعی شماره ۲۷۹: منزل دوردست و روز بی‌گاه ای دل

رباعی شماره ۲۸۰: ای دل طمع از وصال جانان بگسل

رباعی شماره ۲۸۱: پیراهن گل دریده شد بر تن گل

رباعی شماره ۲۸۲: صف زد حشم بهار پیرامن گل

رباعی شماره ۲۸۳: تاب رخ یار من نداری ای گل

رباعی شماره ۲۸۴: آنم که ندانم نه وجود و نه عدم

رباعی شماره ۲۸۵: دردا که فرو شد لب شادی را غم

رباعی شماره ۲۸۶: ای گوهر تو اصل طفیل آدم

رباعی شماره ۲۸۷: چرخا زحلت نحس‌ترست یا بهرام

رباعی شماره ۲۸۸: ای زیر همای همتت چرخ مدام

رباعی شماره ۲۸۹: رفتم چو نبود بیش از این جای مقام

رباعی شماره ۲۹۰: از مشرق دست گوهر آل نظام

رباعی شماره ۲۹۱: دل فرق نمی‌کند همی دانه ز دام

رباعی شماره ۲۹۲: هر مرحله‌ای که رخت برداشته‌ام

رباعی شماره ۲۹۳: با یاد تو ای ریخته عشقت آبم

رباعی شماره ۲۹۴: بختی نه کزو نصیب جز غم یابم

رباعی شماره ۲۹۵: من غره به گفتار محال تو شدم

رباعی شماره ۲۹۶: دی کرد وداع بر جناح سفرم

رباعی شماره ۲۹۷: روزی که به حیلت به شب تیره برم

رباعی شماره ۲۹۸: زلف تو دلم برد و به جان در خطرم

رباعی شماره ۲۹۹: سودای تو بیرون شده یکسر ز سرم

رباعی شماره ۳۰۰: چون روی ندارم که به رویت نگرم

رباعی شماره ۳۰۱: ای دل ز فلک چرا نیوشی آزرم

رباعی شماره ۳۰۲: آخر ز تو چون روی به خون تر دارم

رباعی شماره ۳۰۳: از غم صدف دو دیده پر در دارم

رباعی شماره ۳۰۴: در کوی غمت هزار منزل دارم

رباعی شماره ۳۰۵: راز تو ز بیم خصم پنهان دارم

رباعی شماره ۳۰۶: نه در غم عشق یار یاری دارم

رباعی شماره ۳۰۷: ای دل ز وصال تو نشانی دارم

رباعی شماره ۳۰۸: من با تو که عشق جاودانی دارم

رباعی شماره ۳۰۹: نام تو نویسم ار قلم بردارم

رباعی شماره ۳۱۰: در کار تو هر روز گرفتارترم

رباعی شماره ۳۱۱: بفروختمت سزد به جان باز خرم

رباعی شماره ۳۱۲: من بنده که کمتر سگ کویت باشم

رباعی شماره ۳۱۳: بینم دل خویش گر دهانت اندیشم

رباعی شماره ۳۱۴: خوار و خجلم خوار و خجل باد دلم

رباعی شماره ۳۱۵: بر چرخ رسید از تو دم سرد دلم

رباعی شماره ۳۱۶: ای خورده به واجبی چو مردان غم علم

رباعی شماره ۳۱۷: پر شد ز شراب عشق جانا جامم

رباعی شماره ۳۱۸: در خدمت تست عقل و هوش و جانم

رباعی شماره ۳۱۹: ای دل چو به غمهای جهان درمانم

رباعی شماره ۳۲۰: شبها چو ز روز وصل او یاد کنم

رباعی شماره ۳۲۱: بازیچه دور آسمانم چه کنم

رباعی شماره ۳۲۲: چون حرب کنم هیج محابا نکنم

رباعی شماره ۳۲۳: می نوش کنم ولیک مستی نکنم

رباعی شماره ۳۲۴: کس نیست غم اندوخته‌تر زین که منم

رباعی شماره ۳۲۵: بر آتش هجر عمری ار بنشینم

رباعی شماره ۳۲۶: آن دیده ندارم که به خوابت بینم

رباعی شماره ۳۲۷: من دل به کسی جز از تو آسان ندهم

رباعی شماره ۳۲۸: ای سایه آنک ملک او هست قدیم

رباعی شماره ۳۲۹: شکر ایزد را که خسرو هفت اقلیم

رباعی شماره ۳۳۰: در موج خطر مرفهی همچو کلیم

رباعی شماره ۳۳۱: چون پای همی تحفه برد هر جایم

رباعی شماره ۳۳۲: ای عشق در آفاق بسی تاختیم

رباعی شماره ۳۳۳: دی یک دو قدح شراب صافی خوردیم

رباعی شماره ۳۳۴: سبحان‌الله غمی به پایان نبریم

رباعی شماره ۳۳۵: با گل گفتم چون به چمن برگذریم

رباعی شماره ۳۳۶: اندیشه انتقام چون جزم کنیم

رباعی شماره ۳۳۷: ای دل چو غم نوت دهد چرخ کهن

رباعی شماره ۳۳۸: ماییم و صراحی و شراب روشن

رباعی شماره ۳۳۹: باغیست چو نوبهار از رنگ خزان

رباعی شماره ۳۴۰: ای دل مگذار عمر چون بی‌خبران

رباعی شماره ۳۴۱: شخصی دارم زنده به جان دگران

رباعی شماره ۳۴۲: ای ساخته گشته از تو کار دگران

رباعی شماره ۳۴۳: زلفت به رسنهاش برآورد کشان

رباعی شماره ۳۴۴: چون روی حیل نبود پایاب جهان

رباعی شماره ۳۴۵: آیا گهر وصل تو یارم سفتن

رباعی شماره ۳۴۶: ای دل چو نمی‌نهد سپهرت گردن

رباعی شماره ۳۴۷: زرق است جهان تو زرق کن از هر فن

رباعی شماره ۳۴۸: زین جور اگر گذر توان کرد بکن

رباعی شماره ۳۴۹: هرچ از چو تویی نزیبد ای دوست مکن

رباعی شماره ۳۵۰: ای دل ز سر نهاد پرواز مکن

رباعی شماره ۳۵۱: جانا لبم از شراب غم خشک مکن

رباعی شماره ۳۵۲: هستم ز تو دلشکسته‌ای عهد شکن

رباعی شماره ۳۵۳: می‌سوز تو خرمن شکیبایی من

رباعی شماره ۳۵۴: در دام غم تو بسته‌ای هست چو من

رباعی شماره ۳۵۵: ای گنده دهان چو شیر و چون گرگ حرون

رباعی شماره ۳۵۶: چشمم ز همه جهان فرازست اکنون

رباعی شماره ۳۵۷: بوطالب نعمت ای همه دولت و دین

رباعی شماره ۳۵۸: شاها ز خزانه تو ریحان و سمین

رباعی شماره ۳۵۹: شاهان ممالک تو مودود و معین

رباعی شماره ۳۶۰: گفتی چه شود کار فراقت یک‌سو

رباعی شماره ۳۶۱: آن ماه که ماه نو سزد یاره او

رباعی شماره ۳۶۲: ای راحت آن نفس که جان زد با تو

رباعی شماره ۳۶۳: رفتم چو نماند هیچ آبم بر تو

رباعی شماره ۳۶۴: دستی نه که گستاخ بکوبد در تو

رباعی شماره ۳۶۵: گر هیچ سعادتم رساند بر تو

رباعی شماره ۳۶۶: دل هرچه ز بد دید پسندید از تو

رباعی شماره ۳۶۷: آن صبر که حامی منست از غم تو

رباعی شماره ۳۶۸: دورم ز قرار و خواب از دوری تو

رباعی شماره ۳۶۹: جان درد تو یادگار دارد بی‌تو

رباعی شماره ۳۷۰: دست تو که جود در سجود آید ازو

رباعی شماره ۳۷۱: آن دل که نشان نیست مرا در بر ازو

رباعی شماره ۳۷۲: آن بت که به دست غم گرفتارم ازو

رباعی شماره ۳۷۳: کسری که کمان عدل او کرد به زه

رباعی شماره ۳۷۴: چون باز کنی ز زلف پرتاب گره

رباعی شماره ۳۷۵: ای نحس چو مریخ و زحل بی‌گه و گاه

رباعی شماره ۳۷۶: با روز رخ تو گرچه ای روت چو ماه

رباعی شماره ۳۷۷: از بهر هلال عید آن مه ناگاه

رباعی شماره ۳۷۸: با من به سخن درآمد امروز پگاه

رباعی شماره ۳۷۹: بر من در محنت و بلا باز مخواه

رباعی شماره ۳۸۰: ای امر تو ملک را عنان بگرفته

رباعی شماره ۳۸۱: ای لشکر تو روی زمین بگرفته

رباعی شماره ۳۸۲: دی طوف چمن کرده سه چاری خورده

رباعی شماره ۳۸۳: آیا که مرا تو دست گیری یا نه

رباعی شماره ۳۸۴: در راه فرید کاتب فرزانه

رباعی شماره ۳۸۵: ای فتنه روزگار شب‌پوش منه

رباعی شماره ۳۸۶: مریخ به خنجر تو جوید فتوی

رباعی شماره ۳۸۷: پایی که مرا نزد تو بد راهنمای

رباعی شماره ۳۸۸: در مرتبه از سپهر پیش آمده‌ای

رباعی شماره ۳۸۹: بر چرخ همیشه هم‌عنان رانده‌ای

رباعی شماره ۳۹۰: زان شب که نشستیم به هم با طربی

رباعی شماره ۳۹۱: عمزاد و عمزاد خریدند بری

رباعی شماره ۳۹۲: دوش ارنه وقارت به زمین پیوستی

رباعی شماره ۳۹۳: دوش از سر درد نیستی در مستی

رباعی شماره ۳۹۴: گر دل پی یار گیردی نیکستی

رباعی شماره ۳۹۵: گر شعر در مراد می‌بگشادی

رباعی شماره ۳۹۶: ای دل تو بسی که از غمش خون خوردی

رباعی شماره ۳۹۷: با دل گفتم گرد بلا می‌گردی

رباعی شماره ۳۹۸: در کفر گریزم ار تو ایمان گردی

رباعی شماره ۳۹۹: دی در چمن آن زمان که طوفی کردی

رباعی شماره ۴۰۰: جانا بر نور شمع دود آوردی

رباعی شماره ۴۰۱: دیروز که در سرای عالی بودی

رباعی شماره ۴۰۲: گر همت من دل به جهان برنهدی

رباعی شماره ۴۰۳: هر شب بت من به وقت باد سحری

رباعی شماره ۴۰۴: کویی که درو مست و بهش درگذری

رباعی شماره ۴۰۵: ای شب چو ز نالهای من بی‌خبری

رباعی شماره ۴۰۶: دل سیر نگرددت ز بیدادگری

رباعی شماره ۴۰۷: با دلبرم از زبان باد سحری

رباعی شماره ۴۰۸: ای دل بنشین به عافیت کو داری

رباعی شماره ۴۰۹: مسعود قزل مست نه‌ای هشیاری

رباعی شماره ۴۱۰: گفتی که به هر قطعه مرا هر باری

رباعی شماره ۴۱۱: ای دل به غم عشق بدین دشواری

رباعی شماره ۴۱۲: بر سنگ قناعت ار عیاری داری

رباعی شماره ۴۱۳: در بنده به دیده دگر می‌نگری

رباعی شماره ۴۱۴: چون چنگ خودم به عمری ار بنوازی

رباعی شماره ۴۱۵: چون صبح درآمد به جهان‌افروزی

رباعی شماره ۴۱۶: بر جان منت نیست دمی دلسوزی

رباعی شماره ۴۱۷: هرکو به مواظبت بخواند چیزی

رباعی شماره ۴۱۸: ای نوبت تو گذشته از چرخ بسی

رباعی شماره ۴۱۹: دی درویشی به راز با همنفسی

رباعی شماره ۴۲۰: با دل گفتم که‌ای همه قلاشی

رباعی شماره ۴۲۱: تا چند ز جان مستمند اندیشی

رباعی شماره ۴۲۲: ای پیش کفت جود فلک زراقی

رباعی شماره ۴۲۳: ای نسبت تو هم به نبی هم به علی

رباعی شماره ۴۲۴: کو آنکه ز غم دست به جایی زدمی

رباعی شماره ۴۲۵: گر من ز فلک همی شکایت کنمی

رباعی شماره ۴۲۶: گر عقل عزیز را به فرمان شومی

رباعی شماره ۴۲۷: صدرا چو تو چشم آسمان بیند نی

رباعی شماره ۴۲۸: شاها چو تو مادر زمان زاید نی

رباعی شماره ۴۲۹: ای چرخ جز آیت بلا خوانی نی

رباعی شماره ۴۳۰: در ملک چنین که وسعتش می‌دانی

رباعی شماره ۴۳۱: ای دل طمعم زان همه سرگردانی

رباعی شماره ۴۳۲: ای شاه گر آنچه می‌توانی نکنی

رباعی شماره ۴۳۳: ای گل گهر ژاله چو در گوش کنی

رباعی شماره ۴۳۴: گر در همه عمر یک نکویی بکنی

رباعی شماره ۴۳۵: با بوعلی اب ارب هم بنشینی

رباعی شماره ۴۳۶: رو رو که تو یار چو منی کم بینی

رباعی شماره ۴۳۷: هر روز به نویی ای بت سلسله‌موی

رباعی شماره ۴۳۸: شب نیست دلا که از غمش خون نشوی

رباعی شماره ۴۳۹: گفتم که نثار، جان کنم گر آیی

رباعی شماره ۴۴۰: چون دیده فرو ریخت به رخ بینایی

رباعی شماره ۴۴۱: ای محنت هجر بر دلم سر نایی

رباعی شماره ۴۴۲: با دل گفتم گرد بلا می‌پویی

رباعی شماره ۴۴۳: صورت‌گر فطرت ننگارد چو تویی

رباعی شماره ۴۴۴: ای نامتحرک حیوانی که تویی

sunny dark_mode