شمارهٔ ۲۶۱ - اسب پیری را مذمت کند
خسرو از اصطبل معمورت که آن معمور باد
کامور اعمار اسبان شیخ ابوعامر رسید
مرکب میمون ادام الله توفیقه که هست
یادگار نوح پیغمبر که در کشتی کشید
گفتم ای پیر مبارک خیر مقدم مرحبا
قصهٔ آن کو که گوش و چشم تو دید وشنید
از خبرهای صریر آسمان گوشت چه یافت
وز خطرهای سپهری دیدهٔ سرت چه دید
اندر آن وقتی که عالم جمله اسبان داشتند
مجلس شیخالشیوخی سبزها چون میچرید
حال آدم گوی و نوح و قصهٔ ذبح خلیل
ناقهٔ صالح چه بود و رخش رستم چون دوید
شهسوار سر اسری در شبی هفت آسمان
بر براق تیز تک ره چون بپیمود و برید
بیعت بوبکر و آن فضل اقیلونی چه بود
مصلحت دید علی وان فتنها چون خوابنید
حیدر کرار حرب عمرو عنتر چون شکست
رستم دستان صف گردان لشکر چون درید
اسب اندر خشم شد الحق ندانی تا چه گفت
پشت دست از غبن من آنجا به دندان میگزید
گفت ای استغفرالله این سؤال از چون منی
وه وه این اشکال بین کاین بر سر من آورید
گفتمش اسبا قدیما خرنهای آخر بگوی
تا مبارک مقدمت در دور عالم کی رسید
گفت تو بسیار ماندی هیچ میدانی کدام
آن نخستین جانور کایزد تعالی آفرید
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.
تضمینی نوشته:
بیعت بوبکر و آن فضل اقیلونی چه بود
مصلحت دید علی وان فتنها چون خوابنید
فضل را برای مدح به کار می برند ولی انوری در اینجا ذم بما یشبه المدح می کند و منظورش از فضل، طعنه زدن بر خلیفه ی مثلا اول است.
اقیلونی اشاره به جمله ای است که او بارها به صورت های مختلف در دوران دو ساله ی حکومتش می گفت: اقیلونی و لست بخیرکم و علی فیکم: مرا رها کنید و از خلافت بر کنار دارید وقتی که علی[ع] در میان شماست و حال ان که من بهترینتان نیستم.
بهتر است «مصلحت دید» که کلمه ی واحدی است جدا از هم نیاید یا دست کم با نیم فاصله بیاید.
تضمینی نوشته:
اگر گنجور اجازه ی ثبت بدهد باید گفت فضل در بیت ۸، ذم بما یشبه المدح است. “مصلحت دید” هم بهتر است سر هم یا با نیم فاصله بیاید. حافظ هم گاهی تعبیر مصلحت دید را دارد.