گنجور

 
انوری

به خدایی که دست قدرت او

نیل شب برعزار روز کشید

کین برادر ندید یک لحظه

بی‌شما راحت و نخواهد دید

بی‌شما هیچ بر گل دل او

باد شبگیری صبا نوزید

هیچ یک از دریچهٔ جانش

مرغ لذات و عیش خوش نپرید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode