گنجور

 
انوری

خداوندا رهی را شاهدی هست

که چرخ از عشق او پروین فروشد

مدام از شاخ زلف و باغ رخسار

به عاشق سنبل و نسرین فروشد

مرا گوید به مستی هرزه بفروش

که عاشق وقت مستی آن فروشد

به پیران سر نکو ناید که چاکر

برای لوت او سرگین فروشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode