گنجور

 
انوری

با فلک دوش به خلوت گله‌ای می‌کردم

که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست

این همه جور تو با فاضل و دانا ز چه جاست

وین همه لطف تو با بی‌هنر و نادان چیست

فلکم گفت که ای خسرو اقلیم سخن

با منت بیهده این مشغله و افغان چیست

شکر کن شکر که در معرض فضلی که تراست

گنج قارون چه بود مملکت خاقان چیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode