گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

از دیدهٔ سنگ خون چکاند غم تو

بیگانه و آشنا نداند غم تو

دم در کشم و غمت همه نوش کنم

تا از پس من به کس نماند غم تو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode