گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

یک روز بیوفتی تو در میدانم

آن روز هنوز در خم چوگانم

گفتی سخنی و کوفتی برجانم

آن کشت مرا و من غلام آنم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode