×
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱
برآمد یکی آرزو ملک را
که بود اندر آن آرزو سالها
که دست وزارت به صدری رسید
که گیرد سعود از رخش فالها
از این پیش بیرای او مملکت
[...]
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳
چو سررشته خویش گم کرده ام
بعالم یکی رهبرم آرزوست
مرا خورد یکبارگی غم دریغ
به گیتی یکی غم خورم آرزوست
بسی داوریها که دارم ولیک
[...]
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴
خرد کز همه چیزها برتر است
هم آخر کشد باده در وی قلم
چو عرض شریف تو باشد بجای
ز بیشی و کمی چه بیش و چه کم
اگر حاسدی قصد جاه تو کرد
[...]