گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۸

 

ای نای تو را نقل و می روشن کو

با تو طرب طبع و نشاط تن کو

گر تو نایی لحن خوشت با من کو

چون نای تو را دریچه و روزن کو

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۱

 

باز آن پسر چه زنخ خوش زن کو

آن کودک زن فریب مردافکن کو

گیرم دل مرده ریگم او برد و برفت

آن صبر که بازماند آن از من کو

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۹ - کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون

 

یا زگردنکشان تهمتن کو

گیو وگودرز و طوس و بیژن‌کو

سنایی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۴

 

ما غربت آشیانیم ای بلبلان وطن‌ کو

هر چند پر فشانیم پرواز آن چمن کو

از شمع بزم مقصود نی شعله‌ای‌ست نی دود

باید پری به هم سود پروانه سوختن کو

ما را برون آن در پا در هوا خروشی‌ست

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode