×
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۳ - در بیان آنکه نظر عارف به خداست و نظر زاهد به عمل خود. زاهد گوید «من چه کنم؟» عارف گوید «تا حق چه کند؟» خود را فراموش کردهاست بلکه خودی او نماندهاست و مستهلک حق گشته که «هم العارف ربه و هم الزاهد نفسه»
زاهد از ترس گفته «من چه کنم؟
در میان چنین محن چه کنم؟»
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵
بی تو ای سروِ روان، با گل و گلشن چه کنم؟
زلفِ سنبل چه کَشَم عارضِ سوسن چه کنم؟
آه کز طعنهٔ بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینهام روی ز آهن، چه کنم؟
برو ای ناصِح و بر دُردکشان خرده مگیر
[...]
![حافظ](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/hafez.gif)
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲
یار نی روی به گلشن چه کنم
جلوه سوری و سوسن چه کنم
منظر دیده روشن رخ اوست
بی رخش دیده روشن چه کنم
شب چو درنایدم آن ماه ز در
[...]
![جامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jami.gif)
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۳ - سر راه گرفتن رقیب درویش را
که من مرده پیرهن چه کنم؟
مرده گر نیستم، کفن چه کنم؟
![هلالی جغتایی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/helali.gif)
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دست گیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم
مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چارهٔ تیره شب وادیِ ایمن چه کنم
![رضاقلی خان هدایت](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/rhedayat.gif)