گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱

 

برخیز بتا بیا ز بهر دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم

زآن پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما

خیام
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۴۴

 

دردا که ز خواب بس دل غافل ما

تا موی سپید شد سیه شد دل ما

دردا و دریغا که به جز درد و دریغ

حاصل نامد ز عمر بیحاصل ما

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است

 

یدالله است اندر چنگل ما

نظر کن شیخ اینجا مشکل ما

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید

 

زهی دیدار جانان در دل ما

نظر کن جمله جانان حاصل ما

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

زهی دیدار جانان حاصل ما

از این عین کتاب اندر دل ما

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۷۵ - الحقیقة

 

از کوی و مکان گذشت آب و گل ما

وز وصف و بیان گذشت حال دل ما

ما را زقبول و [ردّ کس] باکی نیست

چون دلبر ما همره و هم منزل ما

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۷

 

تا بر سر کوی عشق شد منزل ما

فریاد برآمد از نهاد دل ما

در جستن خاک عشق از بس که شدیم

خون شد دل ما و حل نشد مشکل ما

اوحدالدین کرمانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

ای سراپرده سلطان خیالت دل ما

کرده درد و غم تو خانه در آب و گل ما

سر به فردوس نیاریم چو زلف تو فرود

تا به خاک سر کوی تو بود منزل ما

مشکل ما دهن تست که هست آن یا نیست

[...]

کمال خجندی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

کسی که مهر رخت را سرشت با گل ما

هم او نهاد مگر داغ عشق بر دل ما

به روز حشر که خاکم به مهر بشکافند

به بوی عشق تو پیدا شود مفاصل ما

به طعنه جان طلبیدی ندارم از تو دریغ

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما

به وصل خویش مگر حل کنی تو مشکل ما

به درد عشق رخت ای نگار سنگین دل

بگو چه شد بجز از خون دیده حاصل ما

غم فراق و دل ریش و سینه ی پردرد

[...]

جهان ملک خاتون
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۴

 

به نور غیب روشن شد دل ما

منور شد به نورش منزل ما

تجلی کرد بر ما حضرت او

چه خوش لطفی که آمد حاصل ما

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲

 

به نور غیب روشن شد دل ما

منوّر شد به نورش منزل ما

تجلّی کرد بر ما حضرت او

چه خوش لطفی که آمد حاصل ما

شاه نعمت‌الله ولی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

به‌دست خویش چهل صبح بامداد الست

ندید تخم گلی تا نکشت در گل ما

چه ماه بود که از آسمان فرود آمد

نشست خوش متمکن به برج منزل ما

ملک که بود که افتاد در چه بابل

[...]

شمس مغربی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

بیاکه تا ز تو ای مه تهیست منزل ما

چراغ و مشعله ندهد فروغ محفل ما

چه سود روی عبادت به کعبه آوردن

چونیست قبله روی تو در مقابل ما

اجل چو محمل ما بندد از جهان باشد

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

خار غم بیخ فرو برده در آب و گل ما

غنچه کم خاسته زین خار چو پر خون دل ما

بس که در راه تو ای کعبه جان گریانیم

بر سر آب چو کشتیست روان محمل ما

شب برد ناله ما خواب رفیقان سفر

[...]

جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

غیر خوناب نیابند به جان و دل ما

گوییا عشق به خون کرد مخمر گل ما

از ره عشق گذشتن نشد ای پیر طریق

تا که شد کوی خرابات مغان منزل ما

مشکل ما همه باشد ز خمار ای ساقی

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

به یدین او سرشت چون گل ما

روح قدسی دمید در دل ما

جسم و جان زنده شد از او دردم

باز دیدیم اوست قاتل ما

برزخ جان نوشت طاعت و فسق

[...]

کوهی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

درین چمن چه گلی باز شد به منزل ما

کز آن به باد فنا رفت غنچهٔ دل ما

ندیده روشنی دیدهٔ امید هنوز

فلک نشاند به یک دم چراغ محفل ما

دگر برای چه نخل امید بنشانیم

[...]

بابافغانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode