گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱

 

دل مهتران را بدو نرم کرد

همه داد و بنیاد آزرم کرد

فردوسی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۳

 

غم عشقت بیابان پرورم کرد

فراقت مرغ بی‌بال و پرم کرد

بمو واجی صبوری کن صبوری

صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد

باباطاهر
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع

 

نپرسید و رخساره پر شرم کرد

نخستین نمودار آزرم کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۵۴ - جنگ ششم اسکندر با روسیان

 

درشتی که چون پنجه را گرم کرد

به افشردن الماس را نرم کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۳ - داستان فریدون با آهو

 

رخش برو چون جگرش گرم کرد

پشت کمان چون شکمش نرم کرد

نظامی
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و الثلثون

 

آتشی کآهن تواند نرم کرد

هردو عالم را تواند گرم کرد

عطار
 

سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲

 

آن کس که به دینار و درم خیر نیندوخت

سر عاقبت اندر سر دینار و درم کرد

خواهی که ممتّع شوی از دنیی و عقبی

با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۵

 

زلفین تو سرگشته چو باد سحرم کرد

خاک سر کویت چو صبا دربدرم کرد

من خود ز تو دیوانه مطلق شده بودم

زنجیر سر زلف تو دیوانه ترم کرد

گفتم به من افگن نظری، چشم ببستی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۶ - آشنایی دادن شهرو میان رستم و برزوی

 

به افسونگری دیده بی شرم کرد

به شیرین زبانی مرا نرم کرد

محمد کوسج
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۳۰ - جنگ رستم زال زر با پیلسم سقلابی قسمت اول

 

به افسونگری دیده بی شرم کرد

به گفتار شیرین دو لب نرم کرد

محمد کوسج
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - این ترکیب موحدانه در دارالسلطنه لاهور در فصل گل و بهار در اوان سرمستی ها در تعریف خرمی عالم مذیل به نام نامی صاحبی ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان در استدعای صحبت ایشان گفته شده

 

قهرش به سخن تیغ و به دم نیشترم کرد

زهر دل کافور مزاج نظرم کرد

چون خنده ناخوش دهنان بی نمکم ساخت

چون گریه صاحب غرضان بی ثمرم کرد

بیش از همه در دیده غم کرد عزیزم

[...]

نظیری نیشابوری
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

دیوار و در آلوده به خون جگرم کرد

هجران تو شرمنده دیوار و درم کرد

از لذت زخم آن مژه محرومی ما خواست

زان پیش که شمشیر زند بی خبرم کرد

از عکس رخت در نظرم اشک به خون شد

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶۹

 

رخسار جهانسوز تو بی پا و سرم کرد

نظاره زلف تو پریشان نظرم کرد

امید نجات من ازان زلف به خط بود

سر زد خط بیرحم و گرفتارترم کرد

فریاد که پیراهن نادیده یوسف

[...]

صائب تبریزی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۲

 

هم از نور انجم هوا گرم کرد

هم از گرمی آن زمین نرم کرد

آذر بیگدلی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

آشفتگی زلف تو آشفته ترم کرد

لعل لب میگون تو خونین جگرم کرد

از روز ازل دهر به شور و شرم انداخت

تا از عدم آورد وز جنس بشرم کرد

من از همه اوضاع جهان آگهیم بود

[...]

بلند اقبال
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

یار آمد و از جان و جهان بیخبرم کرد

برطلعت خود غیرت اهل نظرم کرد

زان طره که از دوش فرور ریخته تا ساق

هم زانوی غم در دل کوه و کمرم کرد

حاضر بکفم بهر نثارش دل و جان بود

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۴۸ - عبدالکریم

 

تجلی بروی از وصف کرم کرد

وزین وجهش عزیز و محترم کرد

صفی علیشاه
 
 
sunny dark_mode