گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۳

 

به خوبی ز ره بازگردانمش

سخن با هزینه برافشانمش

فردوسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۸۵ - نامه ی بهک شاه ماچین به نزدیک آتبین و پاسخ وی

 

ز کار تو اگاه گردانمش

به یزدان و دوزخ بترسانمش

ایرانشان
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۴ - برتری سخن منظوم از منثور

 

مشتری سحر سخن خوانمش

زهره هاروت‌شکن دانمش

نظامی
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید

 

سوزشی کز تست مرهم خوانمش

درد کان از تست راحت دانمش

عطار
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶

 

دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش

بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را

گرد در امید تو چند به سر دوانمش

ایمنی از خروش من گر به جهان دراوفتد

[...]

سعدی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲

 

آنچه ز توست حال من گفت نمی‌توانمش

چون تو به من نمی‌رسی من به تو چون رسانمش

هر نفسم فراق تو وعده به محنتی کند

هرچه به من رسد ز تو دولت خویش دانمش

زهرم اگر دهی خورم چون شکر و ز غیر تو

[...]

سیف فرغانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۴

 

روح اعظم نایب حق خوانمش

لاجرم بر تخت دل بنشانمش

اسم اعظم خوانده ام از لوح دل

خازن گنج الهی دانمش

مهر و مه می خوانمش در روز و شب

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۱

 

عقل کل لوح قضا می‌خوانمش

اول مجموع عالم دانمش

صورت او آدم معنی بود

خازن گنج الهی خوانمش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

نعمت الله مظهر او دانمش

صورت اسم الهی خوانمش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵

 

والی است و من ولی می خوانمش

مالک ملک ولایت دانمش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶

 

حق وجود است و یکی می دانمش

گرچه باطل را عدم می‌خوانمش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰

 

عقل کل روح محمد خوانمش

صورت آن عین اول دانمش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۱

 

راحم و مرحوم از آن می خوانمش

اسم او ذات و صفت می دانمش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۳

 

اصل مجموع برازخ خوانمش

برزخ بحر ازل می دانمش

شاه نعمت‌الله ولی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴

 

بیزدان اگر آدمی دانمش

و یا ز آدمی زادگان خوانمش

آذر بیگدلی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۴ - در مدح حضرت امیر(ع)

 

خطا گر ز یزدان جدا دانمش

خطای دگر گر خدا خوانمش

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode