گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳

 

برقع از ماه برانداز امشب

ابرش حسن برون تاز امشب

دیده بر راه نهادم همه روز

تا درآیی تو به اعزاز امشب

من و تو هر دو تمامیم بهم

[...]

عطار
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

نگه نکرده گذشتی ز من به ناز امشب

شدم ز ناز تو شرمندة نیاز امشب

چو دید در کف پای تو جانفشانی من

زبان شمع به پروانه شد دراز امشب

به دل فزوده گره بر گره نمی‌دانم

[...]

فیاض لاهیجی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴

 

چه شکر گویمت ای بخت کارساز امشب

که آمدم ببر آن یار دل نواز امشب

بناز آمد و بنشت و گفت خیز و بسای

بشکر چهره بدرگاه بی نیاز امشب

چو هست دامن یارت بدست و جام شراب

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳ - سوز و ساز

 

باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب

تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب

ساز در دست تو سوز دل من می گوید

من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب

مرغ دل در قفس سینه من می نالد

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode