گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹

 

آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد

مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد

راه دهید یار را آن مه ده چهار را

کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد

چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۰

 

چشمم همی‌پرد مگر آن یار می‌رسد

دل می‌جهد نشانه که دلدار می‌رسد

این هدهد از سپاه سلیمان همی‌پرد

وین بلبل از نواحی گلزار می‌رسد

جامی بخر به جانی ور زانک مفلسی

[...]

مولانا
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۸

 

آیینه را چو نوبت دیدار می‌رسد

فصل بهار سبزهٔ زنگار می‌رسد

از بس که گل به باغ ز مستی شکفته است

آواز خنده بر سر بازار می‌رسد

شوریدهٔ ترا گل آشفتگی کجا

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸۵

 

دل می‌تپد مگر خبر یار می‌رسد

جان در تردد است که دلدار می‌رسد

از چشم‌خانهٔ رخت برون می‌برد غبار

گویا که بوی پیرهن یار می‌رسد

ای باغبان ز باغ برون رو که وصل گل

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۲

 

تا ز چمن دماغ را بوی بهار می‌رسد

ضبط‌ خودم‌ چه ‌ممکن ‌است نامهٔ ‌یار می‌رسد

گوش دل ترانه‌ام میکدهٔ جنون‌ کنید

ناله به یاد آن نگه نشئه سوار می‌رسد

شوخی ‌وضع‌ چشم و لب‌ گشت به‌ کثرتم سبب

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳

 

نبود عجب که دیده به دیدار می‌رسد

فیض چمن، به رخنه دیوار می‌رسد

گردد قبول عذر گریبان پاره‌ام

دستم اگر به دامن دلدار می‌رسد

عیبم مکن که حوصله‌سوز است مستیم

[...]

حزین لاهیجی
 

قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۶ - مسدس - و له ایضاً فی مدحه

 

دهند مژده نوگلان که نوبهار می‌رسد

به شیر او ز بلبلان نه یک‌، هزار می‌رسد

نسیم چون قراولان ز هر کنار می‌رسد

به‌ گوش من ز صلصلان خروش تار می‌رسد

قاآنی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی امیرالمؤمنین علی علیه السلام » شمارهٔ ۵ - فی مدح مولانا امیرالمؤمنین سلام الله علیه

 

صبا به شهر یار من بشیروار می‌رسد

چه بلبلان خوش‌نواز لاله‌زار می‌رسد

بیا تو ای صبا که از تو بوی یار می‌رسد

نوید وصل یار من ز هر کنار می‌رسد

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode