گنجور

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم

 

از دست تو صید من چرا رفت‌‌؟

وان دست گرفتنت کجا رفت؟

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

مگر گل بلبلی شد در هوا رفت

بخوزستان گریخت از دام ما رفت

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

افسوس ازین عمر که بر باد هوا رفت

کاری به جهان نی به مراد دل ما رفت

خورشید من از اوج جوانی چو برآمد

بس ذره سرگشته که بر باد هوا رفت

گفتم ز در خویش مران، گفت که بگذر

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۵۳

 

آن سرو گل اندام که در زیر قبا رفت

باماش عتابی ست ندانم چه خطا رفت

آه از من بیدل که دل سوخته من

عمری ست که گم گشت و ندانم که کجا رفت

بر باد شد آن جان هوایی که مرا بود

[...]

جلال عضد
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵

 

ایا رونده که عمر تو در تمنا رفت

تو هیچ جای نرفتی و پایت از جا رفت

ز ره روان که رفاقت ز خلق ببریدند

رفیق جوی که نتوان به راه تنها رفت

اگر چه نبود بینا ز ره برون نرود

[...]

سیف فرغانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

در سر زلف تو تنها به دل شیدا رفت

و دل هر دو به هم در سر این سودا رفت

رفت دل بکنه چون باد در آن حلقه زلف

شب تاریک زهی دل که چنین تنها رفت

از سر زلف تو دوشینه حکایات دراز

[...]

کمال خجندی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲

 

آن تُرک پری چهره که دوش از بَرِ ما رفت

آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت؟

تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین

کس واقفِ ما نیست که از دیده چه‌ها رفت

بر شمع نرفت از گذرِ آتشِ دل، دوش

[...]

حافظ
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۷۲

 

در پی صحنک کاچی، نه دل شیدا رفت

جان سودا زده هم در سر این سودا رفت

دل سودا زده چون بوی مزعفر بشنید

پیش ازو روح، روان از پی خوردنها رفت

بهر پالوده که آیند به استقبالش

[...]

صوفی محمد هروی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱ - تتبع خواجه

 

دید آن که پی من به خرابات فنا رفت

سرها چو حباب آمد و بر باد فنا رفت

در هجر تو آه دل من بوده که تا صبح

گفتند خلایق که مگر باد صبا رفت

در راه به زهاد بسی عربده کردست

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

گر ساقی بدمست به خشم از بر ما رفت

بدمستی و دیوانگی ازما به کجا رفت

دیوانه از اینیم که آن شوخ پری وش

چشمی سوی ما کرد که عقل از سر ما رفت

هر غمزه که زد چشم خوشت صید دلی کرد

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مرثیه عزیزی گوید

 

آن گوهر پاکیزه که از دیده ما رفت

در خاک فرو رفت مگر ورنه کجا رفت

آه از ستم دهر که آن گلبن از ین باغ

ناچیده گل عیش بصد خار بلا رفت

سروری بنگارید بسنگ سرخاکش

[...]

اهلی شیرازی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷

 

ز بسکه سر زده مژگان او بدلها رفت

حدیث شوخی و بیباکیش بهر جا رفت

چگونه خاطر جمع از فلک طمع دارم

درین زمانه که جمعیت از ثریا رفت

بدامن آمد و آسود بیقراری اشک

[...]

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

عارف که به سعی خویش از دنیا رفت

مرغی به قفس بال همی زد تا رفت

زین چاه که فکر تو به جایی نرسد

منصور به نیم گز رسن بالا رفت

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۷

 

ز دیده رفت و قرار از دل شکیبا رفت

شکست در جگرم سوزن و مسیحا رفت

ز داغ سینه، سیاهی فتاد و می سوزم

که نقش خیمه لیلی ز روی صحرا رفت

ز خارزار تعلق کشیده دامن رو

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶

 

در خاک وطن چند توان ره به عصا رفت؟

کو وادی غربت که توان رو به قفا رفت

از بس قدح تلخ مکافات کشیدم

از خاطر من دغدغه روز جزا رفت

خضر ره ارباب طلب، عزم درست است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۷

 

ایام بهاران سبک از دیده ما رفت

از دست به هم سودنی این رنگ حنا رفت

شد موسم گل طی به شکرخنده برقی

برگ طرب باغ به تاراج صبا رفت

شیرازه مجموعه گلزار فرو ریخت

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » مرثیه شاه شهدا گوهر دریای امامت حضرت حسین بن علی «ع »

 

آن روز قرار از فلک بی سر و پا رفت

کآرام دل فاطمه از دار فنا رفت

در ماتم او گنبد افلاک سیه شد

دود جگر سوخته از بس بهوا رفت

در ماتم او، آب بقا جامه سیه کرد

[...]

واعظ قزوینی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - در تعریف اسب

 

چنان در پویه این آتش ز جا رفت

که از دم دود او رو بر قفا رفت

جویای تبریزی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode