گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸

 

تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی

مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی

خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی

بادیم همه باده بیار ای ساقی

خیام
 

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۷۷

 

در سنگ اگر شوی چو نار ای ساقی

هم آب اجل کند گذار ای ساقی

خاک است جهان صوت برآر ای مطرب

باد است نفس باده بیار ای ساقی

مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۶۲

 

در سنگ اگر شوی چو پار ای ساقی

بر آب اجل کنی گذار ای ساقی

خاک است جهان صوت بر آر ای مطرب

باد است زمان باده بیار ای ساقی

مهستی گنجوی
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۲۵

 

چون گل بشکفت در بهار ای ساقی

تاکی نهدم زمانه خار ای ساقی

در پیش بنه صراحی و بر کف جام

با سبز خطی به سبزهزار ای ساقی

عطار
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶

 

تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی

لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!

نوبهارست و گل و سبزه و ما عمر عزیز

می‌گذاریم به غفلت مگذار ای ساقی!

موسم گل نبود توبه عشاق درست

[...]

سلمان ساوجی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۷۴

 

حجاب جسم را از پیش جان بردار ای ساقی

مرا مگذار زیر این کهن دیوار ای ساقی

به تنگم از وجود خود، شرابی آرزو دارم

که زور او شکافد شیشه را چون نار ای ساقی

می انگوری تنها مرا از پا نیندازد

[...]

صائب تبریزی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

دردسر می دهدم رنج خمار ای ساقی

پای نه پیش و بزن دست به کار ای ساقی

پی خونم سپه انگیخته گردون به فراز

کردم از ساغر و پیمانه حصار ای ساقی

بزم شد وادی ایمن و گرت آتش طور

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

دردسر می دهدم رنج خمار ای ساقی

به سر پیر مغان باده بیار ای ساقی

می مباح است به فردای قیامت گویند

شب غم نیست کم از روز شمار ای ساقی

ته پیمانه مستان به من افشان که سحاب

[...]

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode