×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴
گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن
ما ننگ خاص و عامیم از ننگ ما حذر کن
سرگشتگان عشقیم نه دل نه دین نه دنیا
گر راه بین راهی در حال ما نظر کن
تا کی نهفته داری در زیر دلق زنار
[...]
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
ازین تاریکدان خیز و گذر کن
بدار الملک ربّانی سفر کن
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
الا ای باد شبگیری گذر کن
ز من آن ترک یغما را خبر کن
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۹) حکایت شبلی با ابلیس در عرفات
زجُرم و ناکسی من گذر کن
بفضلت در من ناکس نظر کن
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
که ای مهتر ازین زندان گذر کن
بدارالملک روحانی سفر کن
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
ترا دشمن تویی از خودحذر کن
اگر خاکیست در کان تو زر کن
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
تو شکّر من نی خشکم نظر کن
بیا و دست با من در کمر کن
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳ - آغاز سخن
بخود بازآی و عزم آن سفر کن
بمحسوسات بر یکسر گذر کن
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۸ - در بیان اربعین ثانی
پس آنگه ساز و ترتیب سفر کن
بکلی خویش را از خود بدر کن
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
درون خویش نقد خود نظر کن
ازین نقدت وجود خود خبر کن