گنجور

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۱

 

بابای ترا دو نیمه کن وان گاهی

دو چشم ورا بکن بنه در شکمش

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۲

 

چشمه آب از میانه نیل

گر جدا می‌کنی بگردد پیل

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۳

 

دیروز نداستم و بتوانستم

امروز بدانستم و نتوانستم

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۴

 

عمری ست که ما به بوی درمان

در دستِ هزار گونه دردیم

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۵

 

در حقّ کسی که صد بدی با ما کرد

گر دست دهد هزار نیکی بکنیم

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۶

 

به جستجوی تو شب را به روز می آرم

خیال بین که به شب آفتاب می جویم

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۷ - فلفل

 

گر تو می‌خواهی که بر دریا چو موری بگذری

نعل زن بر پای پیل و در میان نیل زن

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۸ - حسن

 

نام شاهی‌ست که شد صورت و معنیش حسن

آخر صبح و کنار سمن و طرف چمن

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۹

 

گر نمی‌دانی تو نام خویشتن

چار دانگ... یر من در.... ون تو

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۰ - عمر

 

ای خواجه اگر تو نام خود می پرسی

آواز خر از دهان ماهی بشنو

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۱

 

چاه چون واژونه گردد صورتی باشد غریب

قطره بر بالای چشمه، چشمه بر بالای چاه

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۲

 

نپویم بیش ازین دیگر در این راه

ازین گفتارها استغفراللّه

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۳

 

زری چندم به دست آمد ز بصره

ببستم جمله بر پنجاه صرّه

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۴

 

کرده‌ای ای عماد ماهی گیر

چشمه را دام و آب را چشمه

جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۵

 

بس فرق بود میان شعر من و تو

تو مدح کسان گویی و من حمد یکی

جلال عضد
 
 
۱
۲
sunny dark_mode