×
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴
خداوند کریمان باز خواهد
عطای خود ز مخلص زادهٔ خویش
نه او مهر و نه ماهم من ندانم
چرا میگیرد از من دادهٔ خویش
بلی او مهر و من ماهم، عجیب نیست
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷
خداوند آگهی کایم به خدمت
از آن آیم که آن دیدار بینم
نه زان آیم که هم چون حلقه ی در
نشینم بر در و دیوار بینم
درین مجلس که صاحب مجلش را
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴
شب و روزند انبای زمانه
بگویم کز چه معنی گر تو خواهی
بدین معنی که با هم در نفاقند
تمامی از رعیت تا سپاهی
به معنی در میانشان آن قدر بعد
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱
نموده صبح صادق جامه پاره
فتاد، لرزه بر جان ستاره
در آن مجلس که خلد جاودان بود
ز آثار جمالش هم چنان بود
که گر از چشم پابیرون نهادی
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲
بنام آن که در دنیای فانی
دهد از عشق عمر جاودانی
ز چاک سینه هردم بیش از پیش
در رحمت گشاید بر دل ریش
بدان بی خود که از نازی بسوزد
[...]