گنجور

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۱ - مجلس اول

 

الحمدلله الذی خلق الوجود من العدم

فبدت علی صفحاته انوارُ اسرار القدم

شکر آن خدایی را که او هست آفریده‌ست از عدم

پس کرد پیدا بر عدم انوار اسرار قدم

ما زال فی آزاله معززا بجلاله

[...]

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۱ - مجلس اول

 

گر به محشر خطاب قهر کند

انبیا را چه جای معذرت است

پرده از روی لطف گو بردار

کاشقیا را امید مغفرت است

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۱ - مجلس اول

 

کسی گوی دولت ز دنیا بَرَد

که با خود نصیبی به عقبی برد

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

 

رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار

هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند

مرا چو با تو که مقصودی آشتی افتاد

رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

 

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی

کاین ره که تو می روی به ترکستان است

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

 

سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار

زنگارخورده چون بنماید جمال دوست

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

 

عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم

دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم

خود سراپردۀ قدرش ز مکان بیرون بود

آن که ما در طلبش کون و مکان گردیدیم

صورت یوسف نادیده صفت می‌کردند

[...]

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

 

دشمن که جفایی کند آن شیوۀ اوست

باری تو جفا مکن که معشوقی و دوست

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

 

گدایان بینی اندر روز محشر

به تخت ملک همچون پادشاهان

چنان نورانی از فرّ عبادت

که گویی آفتابانند و ماهان

تو خود چون از خجالت سر برآری

[...]

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۳ - مجلس سوم

 

بر درگه عزّتت همه خلق زبون

کس را نرسد که این چرا و آن چون

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۳ - مجلس سوم

 

دل به بازار من آورده و بفروخته‌ای

دل بفروخته مفروش به بازار دگر

سعدی
 
 
sunny dark_mode