گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

تعظیم عکس روی تو در جلوه گاه جام

چون شیشه خم کند قد مغرور شمع را

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

چون داشت از دویی ننگ، یار یگانه ما

با مردمان نیامیخت، در چشمخانه ما

در باب خانه سازی، همطالع کمانیم

کی بی کجی شود راست، دیوار خانه ما

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

ز بهر نامه بری تا به بام دلبر ما

هزار چرخ زند از شعف کبوتر ما

برای روز بد خود چه سان ذخیره کنیم

که همچو گل ز کف دست می پرد زر ما

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

کهربا گشتیم و کس باور ندارد درد ما

درد ما کی می شود ثابت به رنگ زرد ما

همچو مردان، پا به دفع بخت بد، قایم نکرد

نام جرات چون برآرد طالع نامرد ما؟

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

آن مرغ بینواییم، کز آشیانه ما

صد کوچه باغ راه است، تا آب و دانه ما

ما شعله ایم، لیکن پیش کسان ز تمکین

ساکن چو آتش می، باشد زبانه ما

با آنکه هر فسانه، خواب آورد به دیده

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

نیست غیر از گریه در صندوق ابر نوبهار

گل ندانم از که دارد دستگاه خنده را

چرخ کم فرصت ز من بسیار خواهد یاد کرد

در جهان بیند چو بی مونس، غم آینده را

بی کفن، طغرا درین باغ الم می شد به خاک

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

در هنر چون شانه زلف بتان بی طالعیم

نیست یک مو دستمزدی بهر چندین رنج ما

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

ز مرغان دل ما با لب بامش چه می گویی

سر دیوار نشناسد کبوترهای چاهی را

شبت خوش باد ساقی، مگذر از فکر سحرخیزی

که فیض شام معراج است بزم صبحگاهی را

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

ناید نمکچشی چو تنور از دهان ما

گردد نصیب غیر، چو شد پخته نان ما

مانند خاک شیشه ساعت، برون نرفت

یک دم غبار غم ز دل ناتوان ما

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

دم زدن از سوز دل در پیش بیدردان عشق

آنچنان باشد که بنوازند بیجا، ساز را

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

تو دریایی و طغرا قطره، کی از قطره می آید

که همچون موج بیند دست خود در گردن دریا

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

عکس او در بغل نور فکنده ست مرا

نیستم موسی و در طور فکنده ست مرا

همچو موجی که به ساحل فتد از شورش بحر

جوش نزدیکی او، دور فکنده ست مرا

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

تا جان فدا نمایم، بر زخمه های مطرب

سر می نهم چو غیچک، در پیش پای مطرب

دف را چو گرم سازد، آرم ز سوز گریه

بر روی دست مژگان، آتش برای مطرب

گل از مقام صوتش، می تافت گوش رغبت

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

ما که بر خشت سر خم چون کف می زاده ایم

چون توانیم از بقا دم زد، نباشد تا شراب؟

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

رنگ بیدار شدن، گل نکند از بختم

که پدید آمده چون صورت دیبا در خواب

بر نیاید چون ز گل صد آرزوی عندلیب؟

کز وفا، یک ساله راه آمد به کوی عندلیب

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

ما ز پا افتادگان را خواب غفلت برده است

گر دل بیدار خواهی، در میان ما مخواب

شهر را نشناسم از ده، کوه را از کشتزار

بس که ماندم بی کس و کو در بیابان چون سراب

طینت ما را ز گرد خشکسالی ساختند

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

اگر ساقی نگردد شب انیسم

غریبی می کشم در کوی مهتاب

نسازم تا قدح را عینک خویش

نیفتد چشم من بر روی مهتاب

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

ای خوش آن گریه که شوید ز شبم مهلت خواب

همچو شمعم ندهد اشک، دمی فرصت خواب

من هم از لوح دل خویش صفا می دیدم

گر چو آیینه نمی بود مرا عادت خواب

چون حبابم نکند دیده به بیداری میل

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

پا ز نازک خانه دل چون کشد آن عطرفام؟

همچو می جایی ندارد بهتر از مینا گلاب

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

ما را گرفته بی او، غم در میانه امشب

می نالد از غم ما، چنگ و چغانه امشب

طغرای مشهدی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۴۳
sunny dark_mode